ملکانین گوزلیک لری



نتیجه تصویری برای حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
پاسخ اجمالی
این عبارت در میان نگاشته‌های اندیشمندان اسلامی و همچنین اهل ایمان بسیار رواج یافته است، ولی در حقیقت این عبارت از دو آیه مجزای قرآن بوده که در کنار هم قرار گرفته‌اند.
در آیه 173 آل عمران آمده است: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»؛ مؤمنان کسانى هستند که (چون) مردم (منافق) به ایشان گفتند: بی‌‌شک مردم (کافر مکّه) بر ضد شما گرد آمده (و بسیج شده) اند، پس از آنان بترسید، (آنها به جاى ترس) بر ایمانشان بیافزود و گفتند: خداوند ما را کفایت می‌‌کند و او چه خوب نگهبان و یاورى است.
در آیه 40 سوره انفال نیز خداوند چنین می‌فرماید: «وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاکُمْ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر»؛ و اگر (باز هم) سرپیچى کرده و روى بگردانند، بدانید که خداوند، مولى و سرپرست شما است، چه خوش مولایى و چه نیکو یاورى است.
کلمه حسب که در آیات متعدد با عبارات مختلف «حسبی الله»، «حسبک الله» و «حسبنا الله» به کار رفته است، به معنای کافی بودن است؛ یعنی خداوند برای حمایت انسان کافی است. مسلمانان واقعى، بدون هیچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند، در مقابل دشمنان و در مقابل ناملایمات ایستادگی می‌کنند.[1]
در مورد همین قدرت توکل، امام صادق(ع) فرمودند: تعجّب می‌کنم از کسى که می‌ترسد؛ چرا به گفته‌ى خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد؟![2]
کلمه «نعم» نیز که در آیات متعددی به کار رفته است، اسلوبی است بسیار شیوا برای بیان مدح خصوصیات یک فرد. در هر زبانی عبارات و اسلوب‌های مختلفی برای مدح و ذم به کار می‌رود. در زبان عربی نیز که در بلاغت و فصاحت، سرآمد بسیاری از زبان‌ها است، عبارات متفاوتی برای مدح و ذم استعمال دارد. از جمله این اسلوب‌ها، استفاده از دو فعل «نعم و بئس» است.
در حقیقت این عبارت دارای سه بخش است؛ مثلاً وقتی در مدح علی(ع) می‌گوییم «نعم الرجل علی(ع)»، یعنی اگر مردی را با تمام خصوصیات مردانگی در نظر بگیرید، بدون تردید امام علی(ع) با داشتن تمامی آن خصوصیات، مورد مدح خواهد بود.[3]
در این آیات نیز اصل عبارات چنین بوده است: «نعم المولی الله و نعم الوکیل الله». یعنی اگر یک حامی یا سرپرستی را با تمام خصوصیات تصور کنی، بی‌گمان خداوند در داشتن تمام این خصوصیات مورد مدح است و هیچ کس به اندازه خداوند نمی‌تواند حامی و یار و یاور آدمی در مشکلات و سختی‌ها باشد.
 


نتیجه تصویری برای حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

[1]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 2، ص 201، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383ش.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 392، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. این تعبیر مبتنی بر این است که «ال» در الرجل را، ال جنس بدانیم و فردی را که می‌خواهیم مدح کنیم، از میان افراد آن جنس و تمامی خصوصیات آنها متمایز کنیم. برای اطلاعات بیشتر و بررسی نظرات مختلف ر.ک سامرائی، فاضل صالح، معانی النحو، ج 4، ص 254- 262، دار احیاء التراث، بیروت، 1428ق.


منظره ای از کوه قبله بلاغی روستای شیروانشاهلو ملکان
http://s9.picofile.com/file/8305374134/d8548fbca1212.jpg

پرسش
آیه 41 سوره آل عمران می گوید: (و آنگاه فرشتگان گفتند ای مریم همانا خداوند ترا برگزید و پاکیزه گرداند و بر ن جهان برتری بخشید). طبق این گفته قرآن حضرت مریم نه به خاطر لیاقت خودش بلکه به این دلیل که خدا او را پاکیزه گردانیده بر ن جهان بر تری بخشید.
برتری او به چه دلیل است؟ آیا خدمتی به بشریت کرده یا فقط عبادت و پارسایی او بیشتر از دیگر ن بوده است. داستان حضرت عیسی نیز بیانگر این مطلب است که پیامبران خدا از پیش تعیین شده اند. وخود هیچ تلاشی برای رسیدن به صفات نیکو نکرده اند. و گرنه کودکی که در گهواره ادعای پیامبری می کند، کی به ساختن خویش پرداخت؟
پاسخ اجمالی

در قرآن و احادیث آمده است که مریم دختر عمران در یک خانواده فقیر که از نظر مالی توانایی اداره زندگی او را نداشتند (زیرا پدرش قبل از تولد او از دنیا رفته بود) متولد شد و به همین جهت سرپرستی او را حضرت زکریا (شوهر خاله مریم ) بر عهده گرفت.

 

زندگی این بانوی بزرگوار همواره با سختی ها، زحمت ها و محرو میت هایی همراه بوده است؛ زیرا ایشان بر طبق نذر مادرش از همان کودکی به عنوان خادم معبد انجام وظیفه می کرد و کارهایی فوق طاقت این کودک خردسال به او می سپردند که آن حضرت تمام این مشکلات را به جان خریده و کوچکترین شکایتی نداشت. همچنین در مقابل زخم زبان ها و تهمت هایی که از طرف افراد مغرض و بی ایمان می شنید صبر می کرد و از خداوند رضایت کامل را داشت. و خداوند به خاطر آن مقام صبر و رضایت و به خاطر اطاعت محض او ، وی را به چنین مقامی رساندند.

 

سخن گفتن حضرت عیسی (ع) در گهواره گرچه از عظمت شأن و مقام آن حضرت حکایت می کند اما برای دفاع از عصمت و پاک دامنی مادرآن حضرت بوده است

 

از آنجا که خداوند متعال از لیاقت و شایستگی و خودسازی حضرت عیسی (ع) آگاه بوده است به عنوان پاداش قبل از عمل، این امتیازات و مقام عصمت را به ایشان اعطا کرده و او را به چنین مقامی منصوب کرده است. 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

  حساب و کتاب ، نقداً در روز قیامت


کارت بانکیم رو به فروشنده دادم و با خیال راحت منتظر شدم تا کارت بکشه، ولى در کمال تعجب، دستگاه پیام داد : موجودى کافى نمی باشد!
امکان نداشت، خودم می دونستم که اقلا سه برابر مبلغى که خرید کردم در کارتم پول دارم.
با بی حوصلگى از فروشنده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پیام آمد: رمز نامعتبر است.
این بار فروشنده با بی حوصلگى گفت : آقا لطفا نقداً پرداخت کنید، پول نقد همراهتون هست؟
فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلتون گذاشتین کلاً سوخته.
در راه برگشت به خانه مرتب این جمله ى فروشنده در سرم صدا میکرد؛ پول نقد همراهتون هست؟
خدایا.
ما در کارت اعمالمان کارهاى بسیارى داریم که به امید آنها هستیم مثلا عبادت هایى که کردیم ، دستگیرى ها و انفاق هایى که انجام دادیم و نکند در روز حساب و کتاب بگویند موجودى کافى نیست و ما متعجبانه بگوییم : مگر می شود؟ این همه اعمالى که فکر می کردیم نیک هستند و انجام دادیم چه شد؟؟
و جواب بدهند : اعمالتان را در کنار چیزهایى قرار دادید که کلاً سوخت و از بین رفت. !
کنار «بخل»
کنار «حسد»
کنار « ریا»
کنار «بى اعتمادى به خدا»، کنار «دنیا دوستى» و .
نکند از ما بپرسند : نقد با خودت چه آورده اى؟ و ما کیسه‌هایمان تهى باشد و دستانمان خالى.
خدایا، از تمام چیزهایى که باعث از بین رفتن اعمال نیکمان می شود به تو پناه می بریم یا رب.


منظره ای از باغ انگور  ملکان
http://s8.picofile.com/file/8305371950/e476540690512.jpg


بهترین زمان‌هایِ عمرم،

لحظه هایی ست که کنارِ عزیزانم سپری میشوند.

وقتی تمامِ مشغله های مهم و تکراری ام را گوشه ای معطل می کنم و در گرمایِ حضورشان رها می شوم تا بودنشان، ثانیه ای از دستم نرود.
وقتی کنارشان می‌نشینم و با جان و دلم می‌خندم،

وقتی حضورِ خالصانه‌شان، گَردِ فراموشی و آرامش به افکارم می پاشد و تمامِ دغدغه هایِ ریز و درشتم را فراموش‌ میکنم.
آدم‌ها برای تضمینِ آرامش و خوشبختیِ‌شان، نیاز دارند زمان هایی را فقط برایِ عزیزان و بهترین هایِ زندگیِ شان باشند و لحظه هایِ فراغتشان را با کسانی پر کنند که به جز خودشان کسی جایشان را پر نمی‌کند!
کسانی که حضورشان بهترین دلیل برای آرامش است و زیباترین انگیزه برای لبخند.
کسانی که آمده اند تا زمین را جایِ بهتری برایِ زیستن کنند
و بهانه‌ی موجهی برای ادامه دادن باشند،
آدم هایِ بینظیری؛ " که نه تکرار خواهند شد ، نه تکراری ‌"



متن شعر یوسفعلی میرشکاک در محضر رهبر انقلاب:

واپسین موقف معراج حقیقت زهراست
سر توحید در آیینه غیرت زهراست

روح آدم، شرف خاتم، دردانه‌ی غیب
ذات عصمت، نفس صبح قیامت زهراست

مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد
باده وحدت و خم خانه‌ی کثرت زهراست

خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا
رایت رحمت و تمهید شفاعت زهراست

به عبادت نرسد عادت دینداری ما
گر ندانیم که معیار عبادت زهراست

منشأ بود و نبود، آینه‌پرداز وجود
وحدت غیب و شهودِ احدیت زهراست

در نمازی که وضویش بود از خون جگر
قبله‌ی باطن اربابِ طریقت زهراست

نه همین ام ابیهاست به تقدیم وجود
شخص روح‌القدس و شأن ولایت زهراست

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
سرّ سرمستیِ هفتاد و دو ملت زهراست

غایت سیر وجود است رسیدن به علی
غایت سیر علی هم چو بدایت زهراست


متن شعر محمدحسن جمشیدی در محضر رهبر انقلاب:

در دعای اهل دل باران فراز آخر است
گریه کن در گریه‌ی عاشق صفایی دیگر است

عاشقان با اشک تا معراج بالا می‌روند
بهترین سرمایه انسان همین چشم‌تر است

در جواب بی‌وفایی خلوتی با خود بساز
دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است

شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم
آنکه با گمنام بودن سر کند نام‌آور است (۱)

صحبت از پرواز جانکاه است وقتی روح ما
مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است

گرچه چندی چهره‌ی خورشید را پوشانده‌اند
در پس این ابر‌های تیره صبحی دیگر است


متن شعر مهدی پرنیان در محضر رهبر انقلاب:

کاج و کاجه کنار هم با عشق


در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را، چون دو دوست می‌دیدند

بله آن کاج‌ها نه تنها دوست
بلکه یک زوج باوفا بودند
کاج و کاجه کنار هم با عشق
غرق خوشبختی و صفا بودند

زد و یک روز در ده مذکور
چیزکی باکلاس آوردند
پیشگامان صنعت آی‌تی‌ای دی اس ال پلاس آوردند (ADSL+)

کاج با اتصال اینترنت
گشت آنلاین و با کمی تردید
سرچ کرد و ز سایت جنگل شاپ
یک عدد گوشی ردیف خرید

کاج ما شد رها در اینترنت
سر راهش ندید چاهی را
لایک می‌کرد هر که را می‌دید
فالو می‌کرد هر گیاهی را

خربزه، هندوانه، گوجه، کدو
موز و گیلاس و انبه و کیوی
یا که گل‌های سرخ و زرد هلند
یا علف‌های هرز بولیوی

کاج بی جنبه که شعور نداشت
در گروه مزخرفی اد شد
بعد هم رفته رفته پی در پی
عضو کانال‌های بد بد شد

بعد کم کم دلش هوایی شد
کاجه از چشم و چار او افتاد
دم به دم هی بهانه می‌آورد
دائم از کاجه می‌گرفت ایراد

تو چرا نیستی شبیه هلو
یا شبیه انار آن سر باغ
عوض سار و قمری و بلبل
شده‌ای منزل دویست کلاغ

برگ هایت چقدر سوزنی است
پوستت، چون گِل ترک خورده
میوه هایت چه خشک و مخروطی ست
شاخه هایت دراز و پژمرده

کاج که ول کن قضیه نبود
کاجه را کرده بود بیچاره
کاجه هم زد به سیم آخر و کرد
سیم‌های پیام را پاره

مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
ده مدیر آمد و دو تکنسین
تا ببیند عیب کار از چیست

داده شد یک گزارش مبسوط
در دو مصرع خلاصه اش این است
که سواد رسانه‌ای دو کاج
طبق آمار سطح پایین است

جلسات عدیده شد تشکیل
با حضور ١٢ ارگان
همه در قالب سمیناهار
در قم و یزد و ساوه و گرگان

موشکافانه بررسی شد و شد
تیم‌های تخصصی ایجاد
تا بیابند راهکاری را
جهت ارتقاء سطح سواد

در نهایت نهاد مربوطه
با تمام توان نمود اقدام
برد بالا به جای سطح سواد
ارتفاع خطوط سیم پیام



پرسش
چه چیزهایی باعث توکل نکردن می شود؟ و چگونه می توان توکل کرد؟
پاسخ اجمالی

یکی از مفاهیم عام در اخلاق اسلامی که ناظر به صفتی نفسانی و بیانگر رابطه ای خاص میان انسان و خداوند است ، مفهوم « توکل » است . توکل ، منزلی از منازل سالکین الی الله و مقامی از مقامات موحدین است و از بالاترین درجات اهل یقین است . [1] [2]

 

توکل، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همه کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن. [3]

 

پیامبر اکرم (ص) فرمود: « از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند».[4]

 

این صفت با ارزش آثار بسیار مثبتی در زندگی انسان دارد و شایسته است که همه ما با فراهم آوردن اسباب و عوامل آن از آثار و برکات توکل بهره مند شویم.

 

در آیات قرآن عوامل متعددی برای توکل بیان شده است از جمله:

 

1. اطمینان انسان به فقر ذاتی خود: ‏« ای مردم همه شما نیازمندان به خدا هستید و تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.» [5]  کسانی که خود را در برابر خداوند متعال فقیر مطلق بدانند زمینه توکل به خداوند را فراهم کره اند.

 

2. یقین به اینکه قادر مطلق خداوند است:

 

در قرآن مجید در موارد متعددی مردم را به این مسأله توجه داده که به دیگران اعتماد نکنند، در گرفتاری ها و سختی ها به خدا توجه کنید و به طور کلی امور خود را به خدا واگذارید و با اعتماد بر او دنبال فعالیت خویش بروید، از جمله می فرماید: "اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد! و اگر خیرى به تو رساند، او بر همه چیز تواناست (و از قدرت او، هر گونه نیکى ساخته است[6] ".هم چنین می فرماید:"بگو: «همه کارها (و پیروزیها) به دست خداست!»[7]  در آیه دیگری می فرماید:"و اگر خداوند، (براى امتحان یا کیفر گناه،) زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمى‏سازد و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مى‏رساند و او غفور و رحیم است!".[8]

 

3. یقین به اینکه عالم مطلق خداست، قرآن می فرماید:" کار خود را به خدا وا می گذارم همانا خداوند نسبت به بندگانش بیناست[9]».

 

4. یقین به اینکه مسبب الاسباب حقیقی خداوند است، قرآن در این باره می فرماید:" بگو: «چه کسى مى‏تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدى یا رحمتى را براى شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاورى براى خود نخواهند یافت‏."[10] به عبارت دیگر؛ یقین به اینکه خداوند علت تامه و کامل همه امور است و همه را کفایت می کند قرآن می فرماید: " آیا خداوند برای نجات و دفاع از بنده اش کافی نیست."[11]

 

5. توکل را  مایه سعادت خود بدانیم زیراخدای متعال بر باره توکل فرموده است : " و چرا بر خدا توکّل نکنیم، با اینکه ما را به راه‏هاى (سعادت) رهبرى کرده است؟!"[12]

 

6. یقین به اینکه سر انجام همه امور به خداوند بر می گردد و خداوند غایت الامور است . [13]

 

7. یقین به اینکه رازق واقعی خداوند متعال است.[14] کسی که تنها خداوند را روزی رسان خود بداند تنها بر او توکل خواهد کرد.

 

8. یقین به اینکه حاکمیت مطلق از آن خداست. چنانکه قرآن می فرماید :" بگو: «اگر مى‏دانید، چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بى پناهان پناه مى‏دهد، و نیاز به پناه‏دادن ندارد؟!» [15]

 

با شناخت اسباب و عوامل توکل و ایجاد آنها در حقیقت موانع و چالش های توکل را برطرف کرده ایم و می توانیم از توکل به خدا که بالاتر ین سرمایه است بهرمند شویم.

 


 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

 نتیجه تصویری برای آیا یکی از دلایل عذاب ن بنی اسرائیل آن بود که آنها موی پیشانی خود را آرایش میکردند؟!
خلاصه پرسش
پرسش
آیا در برخی از احادیث، یکی از علتهای عذاب بنی اسرائیل را برداشتن موی پیشانی توسط ن آنها معرفی شده است؟
پاسخ اجمالی
در روایتی از امام علی(ع) در مورد یکی از دلایل هلاک شدن ن بنیاسرائیل میخوانیم:

  «إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع نَهَى عَنِ الْقَنَازِعِ وَ الْقُصَصِ وَ نَقْشِ الْخِضَابِ‏ عَلَى الرَّاحَةِ وَ قَال‏ إِنَّمَا هَلَکَتْ نِسَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ‏ قِبَلِ‏ الْقُصَصِ‏ وَ نَقْشِ الْخِضَابِ».[1]

امیر المؤمنین(ع) توصیه فرمود که بانوان از برجستهکردن بخشی از موی سر[2] و موی جلوی پیشانی[3] و رنگ کردن کف دست خود با حنا خودداری کنند؛ زیرا ن بنیاسرائیل به همین دلیل هلاک شدند.
این حدیث از لحاظ سند ضعیف شمرده شده است.[4] بر فرض صحت سند، مراد روایت این است که اگر زنی با استفاده از انواع آرایشها – از جمله آرایش موی سر - خود را شبیه مردان کند،[5] و یا اسباب فریب مردان را فراهم کند،[6] مرتکب حرام شده است و باعث نابودی معنوی جامعه میشود.[7]
در پایان گفتنی است که «قُصَص» جمع «قُصّة» میباشد که به معنای موی پیشانی است و میتوان آنرا هم به معنای جمعکردن موی سر در جلوی پیشانی و هم به معنای کندن و آرایش بخشی از موی بالای پیشانی تفسیر کرد، اما با قرینه روایت دیگری در همین زمینه که در آن آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَا تَحِلُّ لِامْرَأَةٍ حَاضَتْ أَنْ تَتَّخِذَ قُصَّةً أَوْ جُمَّةً»،[8] به نظر میرسد، مراد از آن، همان برجستهکردن موی سر بر روی پیشانی باشد، نه کندن آن.
در ضمن، مواردی که در روایت آمده، ناظر به برخی مصادیق آرایش حرام میباشد که در آن دوره رایج بود، و گرنه آرایشهای دیگری نیز وجود دارند که نمایش آنان در مقابل مردان نامحرم مجاز نیست. 


رو.دخانه موردی چارری - ملکان در زمستان سالهای گذشته
http://s9.picofile.com/file/8305371400/cb2e18a3ea601.jpg


[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

انسان اوغلو دونیا  عیبرت ائویدی.

گوزو  آچیق  عیبرت آلان  اولسادا .

دونیایه آلدانیب اویونجاق  اولماز .

حق سوزو ائشیدیب قانان اولسادا.

دونیا بیر میداندی چالیش آد قازان .

خلقه خدمت ائیله تا کی وار زامان .

اجل بیر کیمسه یه هچ وئرمز امان .

هر یئرده گیزله نیب پنهان اولسادا .

آللاه  یارادیبدی  قولا  قول اولما .

هوس آتشینده یانیب کول اولما .

اینجیتمه کیمسه نی آجی دیل اولما.

باغلانار دیللر خوش بیان اولسادا.

کاتب اوغلو ائشید حققین نغمه سین.

بیر اینسان کی ائلین قدرین بیلمه سین.

عالیم کی علمینه زکات  وئرمه سین.

لعنته  لایقدی  لقمان   اولسادا .

@bayatilar


یامان  ترسه  دونور  زمانه  ایندی.

قینیندان  چیخانلار چاغی بئینمیر.

هرکس اؤزون آغا سانیر خان سانیر.

خیرداجا  تپه لر  داغی  بئینمیر .

ایکی گوندی چاتیب ثروته وارا.

ادبی  حورمتی  قویوب  کنارا .

خلقی یئرده گورور اؤزون سوارا

آتین چاپیر سولی ساغی بئینمیر.

اونودوب طایفاسی واردی ائلی وار.

آنا  دیلین  آتیب  باشقا  دیلی وار.

ائوینده سارالمیش ایکی گولو وار.

الوان آچان گوللو باغی بئینمیر .

کاتب اوغلو  قاره  گولور  آغلارا .

تیکان دوروب طعنه وورور باغلارا.

نباتی  یاغ  قاریشیبدی  یاغلارا .

اؤزون توتور اصیل یاغی بئینمیر.

@bayatilar

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ضد روش فال روزانه ,مداحی,,مدل لباس ,مدل مانتو ,زندگی ,سلامت در دله خرید و فروش طیور Tim تعاونی مرزنشینان کاربرد گوشي هاي موبايل Dre عشق بچه دختری با گوشواره های مرواریدی